ملاقات در فکه (کتاب)

از یاقوت
ملاقات در فکه (کتاب)
تصویر جلد کتاب
تصویر جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسندهسعید علامیان
موضوعدفاع مقدس
زبانفارسی
تعداد جلد۱
تعداد صفحات۳۳۵
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرسوره مهر
شابک۹۷۸۶۰۰۰۳۱۷۳۴۸
وبسایت ناشرhttps://sooremehr.ir


ملاقات در فکّه کتابی اثر سعید علامیان درباره زندگی، نقش و تاثیر‌ شهید حسن باقری (غلام‌حسین افشردی) در جنگ تحمیلی است . این کتاب از کودکی شهید باقری شروع می‌شود و با شهادت ایشان پایان می‌پذیرد.

از بخش‌های خواندنی کتاب، تلاش نویسنده برای نشان دادن یکی از وجوه کمتر شناخته شده باقری است. او چند سال به عنوان خبرنگار فعالیت کرده که حاصل آن، انتشار یادداشت‌ها و گزارش‌های متعدد از حوادث مهم انقلاب مانند حمله آمریکا به طبس بود.

ملاقات در فکه توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

نویسنده

سعید علامیان (زادۀ ۱۳۳۴ در تهران) نویسنده و روزنامه‌نگار دفاع مقدس است. او در فروردین سال ۱۳۶۰ حرفه روزنامه‌نگاری را در روزنامه جمهوری اسلامی شروع کرد که تا سال ۱۳۶۸ ادامه یافت. او در این مدت صفحه جبهه و جنگ را در آن روزنامه تأسیس کرد و به عنوان خبرنگار در جبهه‌ها حضور یافت.

علامیان در مهرماه سال ۱۳۶۷ در میان هنرمندان برگزیده هشت سال دفاع مقدس، لوح زرین پیام امام خمینی(ره)، دیپلم افتخار و نشان طلای یادبود مجتمع هنر و ادبیات دفاع مقدس را در رشته خبرنگاری دریافت کرد.

معرفی کتاب

کتاب «ملاقات در فکه» با عنوان زندگینامه شهید حسن باقری (غلام‌حسین افشردی) به قلم سعید علامیان، از نویسندگان فعال در حوزه ادبیات پایداری، دربارهٔ زندگی، نقش و تأثیر شهید حسن باقری در دوران جنگ تحمیلی است که از خاطرات دوران کودکی شهید باقری آغاز شده و بعد از آن به پیروزی انقلاب اسلامی و در نهایت به حضور حسن باقری به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین و تأثیرگذارترین فرماندهان در جبهه‌های جنگ می‌پردازد.

محتوای این کتاب یادآوری می‌کند که غلام‌حسین افشردی، مشهور به حسن باقری، نخستین روز مهرماه ۱۳۵۹، با آغاز جنگ، وارد خوزستان شد و ۲۸ ماه عمر خود را در میدان‌های جنگ گذراند. او در این مدت نه چندان طولانی به جایگاهی رسید که اطلاعات، طراحی و نیز اجرای عملیات‌های کوچک و بزرگ به او متکی شد. در فصل‌های مختلف این کتاب شاهد نقل خاطرات شفاهی چهره‌های شاخص از میان فرماندهان دوران دفاع‌ مقدس هستیم که تعداد این افراد حدود ۶۵ راوی است. از جمله این افراد نام‌آشنا می‌توان به شهید محمدابراهیم همت، شهید مهدی زین‌الدین، شهید مهدی باکری و شهید حمید معینیان اشاره کرد.

گفتاورد

«تابستان ۱۳۸۶ مؤسسه شهید حسن باقری از نگارنده دعوت کرد تا پژوهش در زندگی و تدوین مجموعه خاطرات حسن باقری را به‌عهده بگیرم. این کار تا اوایل سال ۱۳۹۴ ادامه داشت. سردار فتح‌الله جعفری، رئیس مؤسسه، در ابتدای کار، نوار مصاحبه‌هایی را که در سال‌های ۱۳۶۲، ۱۳۷۵ و ۱۳۸۳ با خانواده، دوستان، همکاران روزنامه و فرماندهان انجام شده بود در اختیارم گذاشت. در این سال‌ها توفیق داشتم با ۴۵ راوی، که اغلب از فرماندهان عالی‌مقام سپاه و ارتش بودند، گفت‌وگو کنم. خاطرات حدود همین تعداد مصاحبه هم توسط دستیار طرح، سرکار خانم مریم نوری، به انجام رسید. همچنین اسناد بی‌شماری از نوشته‌های حسن باقری، شامل یادداشت‌ها، نامه‌ها و گزارش‌های روزنامه جنگ را مطالعه کردم. در نهایت، خاطرات شفاهی ۱۷۰ راوی و اسناد مرتبط، به تألیف سه جلد کتاب مجموعه خاطرات حسن باقری در دو هزار صفحه انجامید. در کتاب حاضر از خاطرات شفاهی ۶۵ راوی بهره گرفته شده است. در بین راویان، خاطراتی از شهیدان محمدابراهیم همت، مهدی زین‌الدین، شهید مهدی باکری و شهید حمید معینیان در سال ۱۳۶۲، توسط تبلیعات قرارگاه کربلا، گفت‌وگو با شهید صیاد شیرازی در سال ۱۳۷۵ و مصاحبه با شهید داود کریمی در سال ۱۳۸۳، دو ماه پیش از شهادتش، در مؤسسه شهید باقری توسط سردار فتح‌الله جعفری انجام شده است. این مصاحبه‌ها، همچنین گفت‌وگوهایی با شهید حسن باقری از نوارها پیاده، تنظیم و به‌طور کامل در سه جلد کتاب مجموعه خاطرات حسن باقری آمده که بخش‌هایی از آن را در این کتاب آورده‌ام.»


برشی از کتاب

غلامحسین افشردی در خیابان خراسان پشت مسجد صدریه زندگی می‌کرد. به خانۀ آن‌ها می‌رفتم. دو اتاق پایین و یک اتاق بالا داشتند، طبقۀ بالا را با زحمت درست کرده بودند. مرفه نبودند، فقیر هم نبودند. مادر بزرگوارش بیشترین سهم را در شخصیت او دارد. زندگی آن‌ها غیر از پدرش که کارمندی متوسط بود، با خیاطی‌ها و زحمت مادرش اداره می‌شد. حداقل ماهی یک‌بار، ده نفر به خانه‌شان می‌رفتیم، شام می‌خوردیم و می‌خوابیدیم. نمی‌دانستیم وضع مالی‌شان خوب نیست، به روی ما نمی‌آوردند. بچه‌ شهرستانی بودم و آن جا بخشی از زندگی‌ام شده بود. این مادر روی دوستان پسرش حساس بود. اگر خوب بودند با آغوش باز برخورد می‌کرد و به شخصیت پسر با تحویل گرفتن دوستانش احترام می‌گذاشت.